عشق نیس اسمش...
من خوبم... دیگر عاشق نیستم... فقط گاهی ک حرف تو میشود
چشمانم نمناک میشوند و قلبم میلرزد... این ک عشق نیست؟هست؟؟
و ب یاد می آورم ک "تو" و "او" چ ها ک با من نکردید...
اینها ک اسمش عشق نیست لعنتی...هست؟
من خوبم... دیگر عاشق نیستم... فقط گاهی ک حرف تو میشود
چشمانم نمناک میشوند و قلبم میلرزد... این ک عشق نیست؟هست؟؟
و ب یاد می آورم ک "تو" و "او" چ ها ک با من نکردید...
اینها ک اسمش عشق نیست لعنتی...هست؟
\\\
وابستتم وابسته وجودت
، وابسته خنده هات ، وابسته نگاهت...
هیچ وقت تنهام نزار... اگه تنهايم بگذاری وابستگی هايم مرا نابود میکند
فقط باش… همین که هستی کافیست…! دور از من…..!
بدون من….! چه فرقی میکند؟؟؟ گل میخری!! خوب است!!
برای من نیست؟! نباشد!!! همین که رختمان زیر یک آفتاب خشک میشود کافیست…..
دلخوشم به این حماقت شیرین…
پرسیدم مرا میشناسی !؟ گفت: آری…
گفتم:خب بگو! کیستم …!؟ گفت:تو همان رهگذر
هر روز این جاده ای…… ولی نمیدانست به خاطر او بود
که من یک رهگذر شدم
من
پری كوچک غمگینی را
میشناسم که در اقیانوسی مسکن دارد
و دلش را در یک نیلبک چوبین
مینوازد آرام، آرام
پری کوچک غمگینی
که شب از یک بوسه میمیرد
و سحرگاه از یک بوسه به دنیا خواهد آمد ...
فروغ فـــــــرخزاد
زندگی چیدن سیبی است که باید چید و رفت بیا ای همنشین سرد پاییز وقتی میرفتی بهار بود ..تابستون نیومدی ..پاییز شد …
زندگی تکرار پاییز است باید دید و رفت . . .
به آواهای شب هایم درآمیز
بیا ای رنگ مهتاب بلورین
تو شعری تازه در من برانگیز . . .
پاییز که نیومدی پاییز ماند ..زمستان که نیای ..باز پاییز میماند
تروخدا فصل ها رو به هم نریز و زودتر بیا !
عشق یعنی امید ، یعنی طراوت باران ، یعنی سفیدی برف ، یعنی ساز زندگی و لبریز از خوشی و عشق یعنی راز زیستن ! مثل خوردن یه فنجون قهوه گرم زیره برفه !!!!!
لذت داشتن یه دوست خوب توی یه دنیای بد
درسته که هوا رو گرم نمی کنه ولی تورو دل گرم میکنه
من بی تو شعر خواهم گفت
تو بی من چه خواهی کرد؟
اصلا حواست هست که نیستم؟
تکه ای از من نیستی...
تمام منی...
نباشی تمام میشوم...
می آیی...
می روی...
و فقط یک سلام و گاهی یک خداحافظی...
نه...
این انصاف نیست...
من و یک دنیا عشق...
تو و یک دنیا بی تفاوتی...
دلـــــم براے تــو کــه نه, ولـــے َبرای روزهــا ی باهمـــ بودنمـان تَنـگـــ شده
براے تــو که نه ، ولے برای"مواظِــب خودت باش" شنیدن تَنـگــ شده
براے تـــو که نه ، ولے برای نگاهـے که تا پیچ سَرکوچه تعقیبم میکرد تَنـگــ شده
...
براے تـــو که نه ، ولے برای دلے که نگرانم میشد تَنـگــ شده
راستش !
براے اینها که نه . . . ..
برای خودت .....دلَم خیــلے تَنـگــ شده...
مواظب خودت باش یعنی فکرم پیش توست
مواظب خودت باش یعنی برام مهمی
مواظب خودت باش یعنی نگرانتم
مواظب خودت باش یعنی دوستت دارم
مواظب خودت باش یعنی به خدا می سپارمت
مواظب خودت باش یعنی از الان دلم برات تنگ شده
مواظب خودت باش یعنی ....مواظب خودت باش
هیچی قشنگ تر از این نیست...
وقتی از دستت عصبانی ام و می گم برو پی زندگیت...
تو بهم می گی کجا برم
زندگی من تویی
این ساحل خسته را تو پیدا کردی
این موج نشسته را تو بر پا کردی
من خاموشو خسته خفته بودم
ای عشق
مرداب دل مرا تو دریا کردی
دلتنگم...
دلتنگ نبودی تا ببینی بهترین خاطراتت،
بی رحم ترینشان می شوند...
چترم باز باشه یا بسته فرقی نمی کند
بی تو اسمان دلم همیشه ابریست
حال خرابم را
فقط دریا می فهمد
دریا که در دلش غوغایی است
و همه در ساحلش به دنبال آرامش اند...
تمام راه را برای اغوشش دویدم اما اشکم سرازیر شد وقتی دیدم دست به سینه ایستاده است
دختری که وسط لاک زدن جواب اس ام استو میده دختر نیست زن زندگیه!!!!!
بعله........
دوری حس جالبی ست
داغ نیست اما....
می سوزاند!
درد دارد وقتی می رود
همه بگویند:دوستت نداشت
وتو نتوانی به همه ثابت کنی
هرشب با عاشقانه هایش میخوابیدی
دلم کسی رو میخواد که وقتی بغض میکنم،
چونه مو بگیره و صورتمو رو به روی صورتش بیاره
و بگه :
" غصه نخور! ... من باهاتم ...! "
دلم برای یکــــــــ نفر تنگ است...
نه میدانم چه میکند نه می دانم اکنون کجاست...
حتی خبری از غم و شادی اش هم ندارم....
لبخندش را ندیده ام ....
گریه اش را ندیده ام ......
دستانش را نگرفته ام ...
عطر تنش را نمی دانم ...
فقط می دانم نیست و باید باشد ..
دستهــایم را محکمتر بگیـر
من هنوز هم نمیخواهــم
تورا...
به دست خاطرات بسپارم...
هنوز طنین صدایت در گوشم هست که خم میشدی تا آهسته در گوشم بگویی...
دوستت دارم....!
نگاهم می کنی اما به سردی
نه تنها من تو هم دنیای دردی
مخواه از من گناهت را ببخشم
تو می دانی که با این دل چه کردی
داداش شماره یک: بچه پولدار
ماشین داره، رستوران خوب میرن باهم!
اینترنت 24 ساعته مجانی هم بعنوان اشانتیون بهشون میده.
داداش شماره دو: یه پسر رومانتیک
خوراک دردودل بشینن نصفه شبها با هم درد دل کنن و گریه کنن با هم.
داداش شماره سه: بچه خلاف و شر چت روم
هر پسری بخواهد تو اینترنت اذیتشون کنه، خان داداش جون حالشو میگیره.
دادش شماره چهار: از نوع هنری
خوراک رفتن باهم به سینما، تئاتر و موزه و محافل نقد فیلم.
بلیط جشنواره فجرشون تضمینیه.
موهای این مدل داداش ترجیحا بلنده. به اضافه ریشهایی مدلدار!
داداش شماره پنج: خوش تیپ
خوراک اینه که ببره با خودش به دوستاش پز بده بگه:
نگاه کنین، چه داداش جیگری دارم! داداش من خیلی خوش تیپه!
داداش شماره شش: بچه معروف
هر هفته پنجشنبه ها یه پارتی دعوتت می کنه.
رقصشم خوبه. همه مدله بلده برقصه!
داداش شماره هفت: متخصص کامپیوتر
هر وقت کامپیوترت خراب شد و گند زدی به سر تا پای سخت افزار و نرم افزار
و هرچی افزار داداش جونت میاد برات درست میکنه!
داداش شماره هشت: بچه مثبت
بچه مودبیه، وقتی میری باهاش بیرون لپهاش سرخ میشه.
مامانت عاشق این جور پسراست.
بله اینجوریاست
باورم شد رفتی تنهام گذاشتی
گفتی دوسم نداشتی
من ساده باورم شد
گفتی کسی جز من نداشتی
همراتم هر جا که تو باشی
به سرت نزنه جدا شی
می میرم فکر من نباشی
عکست تو دل شده نقاشی
همیشه رو اسم تو حساسم
حتی نباشی رو فکرت وسواسم
هر جا باشی اون سمته حواسم
نرو عشقم رو تو وسواسم
لمس کن کلماتی ر اکه برایت می نویسم ...
تا بخوانی و بفهمی چقدر جایت خالیست ... تا بدانی نبودنت آزارم می دهد ... لمس کن نوشته هایی را که لمس ناشدنیست و عریان ... که از قلبم بر قلم و کاغذ می چکد ...
لمس کن گونه هایم را که خیس اشک است ... لمس کن لحظه هایم را ... تویی که می دانی من چگونه عاشقت هستم، لمس کن این با تو نبودنها را.
تنهایی
کاش در کتاب قطور زندگی
سطری باشیم به یاد ماندنی
نه حاشیه ای فراموش شدنی
اگر می دانستی که چقدر دوستت دارم ،
سکوت را فراموش میکردی و تمامی ذرات وجودت
عشق را فریاد می کرد...
چشمهایم را می شستی
و اشکهایم را با دستان عاشقت به باد می دادی...
اگر می دانستی که چقدر دوستت دارم،
نگاهت را تا ابد بر من می دوختی ،
تا من بر سکوت نگاه تو رازهای یک عشق زمینی را
با خود به عرش خداوند ببرم...
دوست داشتن یعنی :
اونیکه هزار بارم ناراحتش کنی بازم بگه:
این دفعه آخره که میبخشمت
و بازم با اخم بیاد تو بغلت.....!!!